شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
شهید صدری-احمد

 شهید احمد صدری
نام پدر: عبادالله
تاریخ تولد: 3-9-1340 شمسی
محل تولد: زنجان - ابهر
دانش آموز سوم دبیرستان

تاریخ شهادت : 17-10-1359 شمسی

سن:19سال

سوم دبیرستان

محل شهادت : هویزه
عملیات : نصر(هویزه)

دلیل شهادت : اصابت ترکش
گلزار شهدا: بی بی سکینه
تهران - شهریار - صفادشت



«احمد صدری»سوم آذر 1340 ، در
شهرستان زنجان چشم به جهان گشود. پدرش عبادالله و مادرش معظمه نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه  بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفدهم دی 1359 ، در هویزه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای بی بی سکینه شهرستان «شهریار» قرار دارد.


فرازی از وصیت نامه شهید«احمد صدری» را در ادامه می خوانید:

اگر من در جبهه نبودم از همه چیزها دور بودم و هرگز نمی فهمیدم انقلاب اسلامی چیست و اکنون می فهمم مسلمان بودن یعنی چه ؟ می خواهم گریه کنم چون هرگز نمی فهمیدم چکاره ام.

خدایا! تو شاهدی که من نه به خاطر پول نه به خاطر خود نمائی بلکه فقط به خاطر تو آمده ام.

دوستان شیطان قوی هستند از خدا به خواهید که شما را به راه راست هدایت کند.

خدایا! گریه می کنم به یاد آن کودکانی که در زیر موشکهای دشمن فریاد می زنند؛ «الله اکبر» اگر اعضای بدنم تکه تکه شود و در آتش بسوزانند هرگز انقلابم را به دشمن نخواهم فروخت

به نام او که همه چیز از اوست و زنده به اویم و به نامش که زندگیم به خاطر اوست

اکنون یوم الله دیگر است که پیرو یوم الله حسین(ع ) اینک ما می گوئیم: حسین جان! در فضای گرم خونین ایرانزمین دست مردانگی مشت کرده و به ندای غریبی و تنهائی ات لبیک می گوییم

این روش یک عاشق حقیقی است باید اینگونه باشیم که کاری حسینی کرده ایم و پرچم خمینی را برافراشته و یار او شده ایم و غیر از این اگر باشیم یزیدی هستیم

امیدی است مسیر مرا تمام اقوام و دوستانم طی کنند و پشتیبان انقلاب و رهبر و هر کس که در خط اوست باشند و حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحه ی زندگی خودتان قرار دهید و فرزندانتان را چنان تربیت کنید که هر کدام مبارزی باشند در راه خدا.

امام فرمودند: فخر و عظمت بر جوانان عزیزى که در راهى قدم برداشته و پاسدارى از مکتبى که شکست ناپذیرو سر تا پا پیروزى است. (امام خمینى)

از پدر و مادرم متشکرم که برایم زحمت بسیار کشیدند و ناراحتیها را تحمل کردند تا من راحت باشم. مادر جان! اگر من سعادت شهید شدن را داشتم و شهید شدم برایم گریه نکنید و جامه‌مشکى نپوشید و هیچگونه ضعفى از خودتان نشان ندهید که ضد انقلابیون از آن سوء استفاده کنند.

برایم حجله نگیرید و خرجهاى دیگر نکنید چون حضرت على اکبر و قاسم که شهید شدند یزیدیان نگذاشتند که حتى مردم برایشان گریه کنند .......

تو اى مادر! اى لطف خدادادى، و اى هم شان پاکیها ،مکش آه، مزن بر سر، زسر بردار آن تور سیاه داغدارى را.

بتن کن جامه‌اطلس ، اطاقم را با مشک و عنبر مزین کن و غمهاى دلت را ، زیر خاک گور من بگذار ، من آنجا راحتم ، هر چند دائم همدمم سنگ است.

ولیکن خوب میدانم همیشه سنگ یکرنگ است.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدى ، خمینى را نگهدار


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات