شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
 

در این گزارش تعدادی از دانش آموزان دبیرستان شهدای انقلاب اسلامی از جمله شهید ماهوت فروشها در سال 1364 در عملیات والفجر8 منطقه عملیاتی فاو درحال ساخت سنگر هستند

 

 

 

 

درفیلم یار دبستانی،زهیر بان پرور، جنگ زده خوزستانی روایتی دارد از سرگذشت خود که دانش آموز دبیرستان شهدای انقلاب اسلامی کرج بوده و بعد از جنگ دبیر همان دبیرستان می شود و در کلاسی تدریس میکند که زمانی خود با همکلاسی های شهیدش بر روی همان نیمکتها می نشسته است . سالیانی بعد زهیر بان پرور در اثر جراحات ناشی از جنگ به شهادت میرسد

 

 

 

در سال 1396 گزارشی از دبیرستان توسط سیمای البرز تهیه شده است

دبیرستان دکتر علی شریعتی کرج که پس از تقدیم 146 شهید دانش آموز به دبیرستان شهیدستان تغییر نام داد هم اکنون نیز میعادگاه آنان است که قرآن در موردشان فرموده" عند ربهم یرزقون".

 

 

به گزارش خبرنگار مهر در کرج، 146 لاله پرپر از میان نوجوانان این دبیرستان در سالهای جنگ تحمیلی با همدلی و عشق به جبهه های دفاع مقدس اعزام شدند و یکی پس از دیگری شربت شهادت نوشیدند، آنچنانکه اسم دبیرستان دکتر علی شریعتی نرسیده به میدان هفتم تیر کرج به "شهیدستان" تغییر نام داد و یکی از معروفترین دبیرستانهای ایران بلکه جهان شد.

ساختمان مدرسه همانند اغلب دبیرستانهای دیگر کشور است و دانش آموزان در دو شیفت صبح و بعداز ظهر در پایه ها و رشته های مختلف در آن مشغول به تحصیلند اما آنچه باعث تفاوت این دبیرستان با دیگر دبیرستانهاست فضای معنوی حاکم بر آن است که هر تازه واردی را به تفکر و تامل وا می دارد.

در ورودی و در و دیوار مدرسه عکس 146 دانش آموز شهید مدرسه نقش بسته و قاب در قاب عکسهای نوجوانان و جوانان برومند که زمانی دانش آموز مدرسه بودند بر دیوارها دیده می شود.

بر خلاف اغلب زمانها که دیدن عکس شهدا تاملی غم گونه از نبودشان بر جان انسان می نشاند، دیدن عکس شهیدان نوجوان شهیدستان کرج لبخند تحسین برانگیزی بر لب می نشاند. توگویی با تو سخن می گویند و شیطنت معنویت گونه ای از چشمانشان پیداست.

میانگین سنی شهدای شهیدستان 16 سال است و اغلب آنها از دانش آموزان خوب مدرسه بوده اند که پشت در پشت هم به خیل کاروان عظیم شهدا پیوسته اند.

سید احمد طباطبایی 15 ساله، مسعود گروسی 16 ساله، احمد صدری 15 ساله، قاسم آقاخانی 18 ساله، ابوطالب شفیعی زاده 17 ساله، سید بابا علوی 17 ساله، سعید پناهی 14 ساله و جمشید رضا قلی 15 ساله و دهها نام دیگر که بر جان انسان نیز نقش می بندد در قابهای چوبین در دبیرستان نصب شده است.

دانش آموزان نیز در این مدرسه متفاوتند و اغلب آنها درسخوان و مذهبی هستند، رفتار آنها بزرگانه است و در جوار برکات خون شهیدان دبیرستان در شهیدستان گویی با آدمهای بزرگی روبرو می شوی که همگی چند سالی از سن و سالشان جلو هستند.

اغلب دانش آموزان شهیدستان با شهدای مدرسه خود ارتباطی عمیق دارند و از هرکدام که بپرسی نامی از شهیدان را میان دوستان آنان خواهی یافت در حالی که سن آنها به یادآوری شهیدان قد نمی دهد!

مدیر شهیدستان شهدای انقلاب آموزش و پرورش ناحیه سه کرج در این زمینه در گفتگو با خبرنگار مهر در کرج اظهار داشت: در " زمان جنگ دانش آموزان این دبیرستان با ابراز علاقه برای حضور در جبهه های جنگ با شور و اشتیاق فراوان تمامی امکانات و لوازم را در حیاط مدرسه مهیا کردند تا رژیم بعثی عراق موفق به تصرف خوزستان نشود.دانش آموزان با تمام شور و اشتیاق خود با ایجاد تعامل با ناحیه سپاه موفق شدند وسایل و تجهیزات آمادگی برای اعزام به جبهه را در انتهای حیاط مدرسه مستقر کنند.

به رغم سنگین بودن تکالیف این دانش آموزان، آنها با تمام وجود در تلاش بودند که خون شهدا پایمال نشود به نحوی که حیاط مدرسه به یک پادگان نظامی و یک سنگر مقاومت تبدیل کرده بودند.دانش آموزان اسلحه ها را گوشه حیاط با ایجاد اتاقکی نگهداری می کردند و پس از گذراندن دوره های آموزشی و آمادگی از همان مدرسه به منطقه اعزام می شدند.

به گفته مشهدی زاده، بار اول ثبت نام در دوره آمادگی به دلیل پر شدن ظرفیت تعدادی از دانش آموزان داوطلب موفق به شرکت در دوره نشدند که تمامی آنها با گریه و التماس خواهان حضور در جبهه و منطقه شدند چون آنها تحمل تجاوز دشمن در خاک وطن خود را نداشتند.

مدیر شهیدستان شهدای انقلاب کرج ادامه داد: شهید علی عدالت منش معاون پرورشی دبیرستان نیزا ز جمله افرادی بود که همیشه علاوه بر داوطلب بودن برای اعزام، دانش آموزان علاقمند را تشویق و همراهی می کرد.دانش آموزان در کنار شهید عدالت منش و دیگر معلمان مدرسه نیز به منطقه اعزام می شدند که تعدادی از آنها هم اکنون جانبازند و در همین دبیرستان تحصیل می کنند.

مشهدی زاده ادامه داد: شهید "مسعود بابا" 15 ساله و سال اول دبیرستان یکی از دانش آموزان فعال در این زمینه بود؛ مسعود شش خواهر داشت و تنها پسر خانواده بود. با این وجود با اصرارهای فراوان موفق شد تا رضایت والدین خود را جلب کند. پدر و مادر مسعود راضی به اعزام تک پسر خود به جبهه های حق علیه باطل شده بودند گویا می دانستند پسر آنها روزی نه تنها مایه سربلندی آنها می شود بلکه مایه افتخار و مباهات شهر و کشورشان می شود.

من آن موقع دبیر زیست و زمین شناسی دانش آموزان بودم و به خاطردارم که شهید بابا به همراه پسرعموی خود شهید" ابراهیم بابا" در فصل تابستان در کافه قنادی امیرکبیر جنب مسجد جامع کرج کار می کردند، این دو جوان همزمان با هم به منطقه اعزام و شهید شدند.

یا شهید "ولی الله رحمتی" همیشه در جنگهای نامنظم شرکت می کرد که همراه شهید چمران به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

در هر حال دانش آموزان در آن زمان فعالیت می کردند و معمولا از خیلی جنبه ها کمک حال پدر و مادر بودند ولی به خاطر امنیت و وضعیت جامعه به جبهه رفتند".

سید حسن تیموری دبیر جامعه شناسی شهیدستان به مهر گفت: "من آن زمان 24 ساله و معاون دبیرستان بودم، شهید مشایخ سال اول دبیرستان بود که پس از اعزام به منطقه در عملیاتی قطع نخاع و پس از 10 ماه شهید شد.

تیموری بیان داشت: من عصبانی بودم و همیشه عادت داشتم که خط کش به دست بگیرم، یک روز وقتی خط کش به دست به طبقه سوم رسیدم تمامی دانش آموزان از روی ترس به کلاسها رفتند به جز شهید مشایخ. من از جسارت وی به شدت عصبانی شدم و گفتم: چرا داخل کلاس نرفتی و او در جواب من گفت: آقای تیموری اجازه می دهید من تذکری به شما بدهم؟ عصبانی شده بودم که این دانش آموز چطور به خود اجازه داده به معاون خود تذکر دهد. با عصبانیت گفتم چه تذکری؟ گفت: می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.

با عصبانیت گفتم بگو و گفت: "ارزش و منزلت دبیرستان شهدا با خط کش به دست گرفتن شما از بین می رود، شما بدون خط کش هم برای ما محترم هستید و زمانی که وارد می شوید تمامی دانش آموزان به داخل کلاس می روند، نیازی به خط کش نیست".

این شهید واقعا روح بزرگی داشت، شجاع و دلیر بود،‌ از ته دل می گویم شهادت حق وی بود. این شهید درس خوبی را به من آموخت به نحوی که از آن زمان من یک بار هم خط کش به دست نگرفتم".

به هر حال شهیدستان و هزاران شهید دیگر در گوشه گوشه ایران یک پیغام برای همه دارند و آن اینکه پاسداری از ارزشهای شهدای انقلاب دِینی است که بر گرده مان است و نباید به سادگی از آن بگذریم.

اگر جوانی 15 ساله می تواند از با ارزشترین موجودی اش که همان جانش است بگذرد حتما ما نیز می توانیم از برخی مسائل و تنگناها چشم بپوشیم و به رضای حق تعالی و اعتلای میهن بیندیشیم.

 

 

آخرین نظرات