شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
شهید آژیر-حسین
شهید حسین آژیر
نام پدر: قدرت الله
تاریخ تولد: 6-1-1342 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 4-1-1361 شمسی
سن:19سال
دیپلم
محل شهادت : دشت عباس
فتح المبین
گلزار شهدا: وله
البرز - کرج

پانزدهم خرداد 1342 ، درشهرستان کرج دیده به جهان گشود. پدرش قدرت الله،کشاورز بود و مادرش منیژه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم فروردین 1361 ، در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای روستای گچسر تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند











نوید شاهد البرز:

دانش‌آموز شهید «حسین آژیر» در سال 1342، در یکی از روستاهای کرج به نام «وِلِه» (60 کیلومتری گچسر) در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. تا کلاس سوم راهنمایی را در همان روستا گذراند. سپس به اتفاق خانواده به تهران عزیمت کردند و از کلاس سوم ابتدایی تا پنجم را در تهران و پس از آن با خانواده به کرج عزیمت نموده و کلاس پنجم تا سوم دبیرستان را در مدارس راهنمایی «دکتر یاسر مرادیان» و دبیرستانهای «دکتر شریعتی» و «شهید عالم بخش» به تحصیل ادامه داد. شهید در سال 1360، در دبیرستان شهید عالم بخش (چهارصد دستگاه) مشغول تحصیل بوده اما چون مسئولیت جهاد را بر روی دوش خود احساس می‌کرد، تصمیم گرفت علیرغم توصیه‌های به عمل آمده که درس خواندن هم کم از جبهه رفتن ندارد؛ به جبهه‌ها عازم شود و به ندای امام خود پاسخ مثبت دهد.

شهید «حسین آژیر» در سالهای قبل از اعزام هم یک دوره آموزش کماندویی و رزمی که توسط گروه فدائیان اسلام کرج برگزار شده بود شرکت کرده و با انجام عملیات مختلف در شهر کرج، سد و کوه‌های اطرف کرج با عملیات رزمی آشنا بود. وی در تاریخ بیست و چهارم دیماه 1360، با شوق فراوان از طریق سپاه کرج برای آموزش به پادگان امام حسین(ع) تهران اعزام و بعد از آن دوره به اهواز و سپس به پادگان دوکوهه در اندیمشک اعزام شد و برای عملیات «فتح‌المبین» به جبهه «پلتا» در «دشت عباس» اعزام شد و سرانجام در روز چهارم فروردین1361، در جبهه «پلتا» به شهادت نائل آمد. تربت پاک شهید در گلزار شهدای گچسر مظهری از شهامت و رشادت می باشد.


شهید گرانقدر« حسین آژیر » در وصیت نامه خود چنین آورده است؛

  در راه خدا کسانی نبرد می کنند که زندگی دنیا را به بهای آخرت می فروشند و هر آنکه در راه خدا به نبرد برخیزد و سپس کشته شود یا پیروز گردد به زودی پاداش عظیمی به او خواهیم داد.

با درود و سلام به امام امت خمینی کبیر و با درود به روان پاک همه شهیدان اسلام از شهدای بدر و احد تا شهدای جنگ تحمیلی و با درود و سلام به امت مهربان و شهید پرور ایران و همچنین سلام بر بندگان صالح خداوند که در برابر او خاشع و خاضع اند و پیشانی بندگی برخاک می نهند و در کردار و گفتار و حرکتشان همه چیز را برای رضای او می خواهند.

بگو عبادت من برای خداست و شهادت ما نیز برای اوست و اینجاست که انسان باید تسلیم خواست و تقدیر خداوند باشد.

پس جای اندوه و ناراحتی نیست آنچنان که امام فرمود، زندگی ام که به اسلام خدمتی نکرد شاید مرگم موجب خدمتی بشود و این اشاره من به خانواده دوستان و آشنایان است.

ای عزیزان من جان خود را در راه خدا فداکردم تا اسلام را که صراط مستقیم است یاری کنم تا دشمنان را بشکنم تا امام را یاری کنم.

ای مردم! امام را تنها نگذارید خدا را شاهد قرار دهید انقلاب را تضعیف نکنید. وجود امام را در جامعه غنیمت بشمارید.

و اما چند نکته پیام دارم برای والدینم؛

سلام بر شما ای پدر و مادر مهربانم که سالهای فراوان عمر عزیز و گرانبهای خود را برای بزرگ کردن من و تعلیم و تربیت من صرف نمودید هرچند دیگر نمی توانم جواب این همه زحمتها را بدهم لیکن از خدای بزرگ می خواهم که اجر عظیم بر شما پدر و مادر عزیز عنایت بفرماید و من از شما و کلیه دوستان می خواهم که برای من عزاداری نکنید.

چون این امر مرا عذاب می دهد و در ایمان شما شک می کنم. بلند گریه نکنید تا مبادا دشمن صدای شما را بشنود و چنان فکر کند که شما ضعیف هستید و ایمان شما سست است.

در خلوت و برای خدا گریه کنید و از خدا بخواهید که گناهان من و شما را ببخشد سکوت کنید و با سکوت خود دشمن را ناامید گردانید.

چون دشمنان همه جا هستند و حتی در اطراف شما دشمنان آگاه و ناآگاه را از پیش پا بردارید.

 بار الهی! تو شاهد باش که قطره خون ناقابل خود را در راه اسلام نثار کردم.

خداوندا! نبخش کسانی را که اسلام را فدای مصالح خویش می کنند و نیز کسانی را که در مسند قدرت هستند و سهل انگاری می کنند و چشمان خود را می بندند و مردم را از اسلام بری و جدا می نمایند.

پرودگارا! عمر امام عزیزمان را طولانی کن و مردم ما را از یاد مبر هرچند که آنها تو را از یاد ببرند. خداوند1! حسین گونه های زمانت را با سالار شهیدان حسین بن علی (ع) محشور بفرما.

نکته ای که از همه مهمتر بود اینکه از پدر  مادرم بخواهید که مدت دو ماه کمتر یا بیشتر روزه نگرفته ام که اگر می توانند پول آنرا بدهند و یا روزه ام را برایم بگیرند و نمازهای قضایم را بخوانند تا شاید خداوند این نماز و روزه مرا از آنها قبول کند و من هم در آن دنیا برای آنها طلب آمرزش می کنم. درضمن مقدار پولی که بدهکارم به صاحبانش بپردازید و امیدوارم که اگر بدی از ما دیده اید ببخشید و ازخداوند طلب آمرزش کنید چون ممکن است دیگر نتوانم جبران کنم.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



دفتر دبیرخانه دبیرستان



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات