شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دمکرات» ثبت شده است

شهیده حسیبه خرمتایی-سقز1360-قاتلین:مدعیان زن زندگی آزادی

در ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۰ مسلحین کومله به منزل ماموستا علی خرم‌تایی امام جمعه موقت سقز حمله کردند. معمولاً روحانیون و ماموستاها با مارکسیست‌ها خوب نبودند و با آن ها همکاری نمی‌کردند. برخی از آن‌ها نیز با نظام همکاری داشتند اما چون با احزاب ارتباط نداشتند، آن‌ها نسبت به ماموستاها حساس بودند و نمی‌‌خواستند روحانیون کرد، در آن منطقه اسلام را تبلیغ کنند. در این حمله ماموستا خرم‌تایی زخمی شد و فرزند ۹ ساله‌‌اش حسیبه به شهادت رسید.

شهیده ناهید فاتحی کرجو-17 ساله-دانش آموز -شهادت زمستان 1360-قاتلین: مدعیان زن زندگی آزادی

شهیده ناهید فاتحی کرجو در سـنندج و درخانواده ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. از کودکی در کلاسها و جلسه‏ های قـرآن خـوانی شـرکت میکرد.

‏با آغاز تظاهرات علیه رژیم پهلـوی، وی نیـز در زمـره انقلابیـون کردسـتان در آمـد . در سـال۱۳۵۷، با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری های ضد

‏انقلاب در مناطق کردسـتان ، بـا نیروهـای ارتش، بسیج و سپاه همکاریش را آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم گروهک های ضد انقـلاب بـه خصوص گروهک کومله را بر ضد آنها برانگیخت.

‏فاتحی کرجو اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ به شدت بیمار شـد و بـه درمانگـاهی در میـدان مرکـزی شـهر سنندج مراجعه کرد، اما همان روز توسط چهار نفر

‏از اعـضای گروهـک کوملـه ربـوده شـد. پـس ازچندی وی را با دستهای بسته و سر تراشیده، با عنـوان جاسـوس امـام خمینـی (ره) در روسـتاهای سنندج

‏گرداندند . ضد انقلابیون شرط رهایی فاتحی را در توهین کردن وی نسبت به انقـلاب و رهبـرانقلاب قرار داده بودند، اما او همچنان استقامت کرد. از

‏این روی بعدها به وی لقب سمیه کردسـتان دادند.

‏ناهید فاتحی کرجو در ۱۷ سالگی بعد از تحمل یازده ماه شکنجه ، در روسـتای هـشمیز کردسـتان بـه شهادت رسید و به گفته ای وی را زنده به گور کردند.

‏پیکرش را در بهشت زهـرای تهـران بـه خـاک سپردند.

‏مزار شهیده : قطعه ۲۸ / ردیف ۳۱ / شماره ۱۳

شهیده زینب کمایی دختر خیابان انقلاب-شهادت 1361-قاتلین : مدعیان زن زندگی آزادی
اعدام معلم‌ها توسط مدعیان زن زندگی آزادی


شهره کیانوش‌راد _ روزنامه‌نگار

مهر‌ماه سال‌1359در جاده‌ سنندج- کرمانشاه گروه 8نفره‌ای توسط گروهک ضد‌انقلاب کومله اسیر و 30‌ماه در زندان کومله‌ها گرفتار می‌شوند. از آن جمع 8نفره فقط یدالله خداداد مطلق زنده می‌ماند. کیانوش گلزار راغب با پیدا‌کردن خداداد مطلق از او می‌خواهد تا خاطرات خود از زندان برده‌سور را  روایت کند. این خاطرات دستمایه نوشتن کتابی به همین عنوان شده که راغب آن را به رشته تحریر درآورده ‌است. نویسنده کتاب‌های «عصرهای کریسکان» و «شنام»، کتاب «برده سور» را اپیزود سوم و در ادامه 2کتاب قبل با حال و هوایی مشابه نوشته و بخش دیگری از جنایات حزب دمکرات و سازمان کومله در کردستان را روایت کرده‌است. خاطرات خداداد مطلق را به روایت کتاب برده سور از انتشارات سوره مهر مرور کرده‌ایم.

 برده سور به‌معنای سنگ سرخ و نام منطقه‌ای در شمال‌غرب سردشت است. نزدیک آلواتان و دولتو، رودخانه بسیار زیبایی جاری است که نویسنده کتاب از آن به‌عنوان عروس برده سور یاد می‌کند؛ «روستایی بود بسیار محقر که امتداد همین رودخانه قرار داشت با 10تا 15خانوار. اینجا به زندان کومله تبدیل شده‌بود. اسم کتاب برگرفته از منطقه برده سور است و طرح جلد نشان از فضای سنگین و سرمازده زندان را همراه با امید به رهایی از زندان به تصویر کشیده‌است.»

آخرین نظرات