«اردوگاه عنبر» خاطراتی از سه آزاده جنگ تحمیلی به نامهای حسین فرهنگ اصلاحی، مهدی گلاب و غلامحسین کهن است: «آفتاب غروب میکرد که به هوش آمدم. آن غروب چقدر برایم حزنانگیز بود! به دوروبرم نگاهی انداختم. دو شهید پهلویم خفته بودند. آنها چقدر آرام بودند و من چقدر ناآرام. دستم تا مچ خونی بود. گلویم بهسختی میسوخت و تشنگی کلافهام کرده بود. قمقمهام خالی بود. با زحمت و مشقت، قمقمهٔ شهید بغلدستم را باز کردم و آب داغ و گرم آن را سرکشیدم. اضافهٔ آب را روی سر و صورتم ریختم. از گلویم هنوز خون میرفت. احساس ضعف میکردم. از کولهام دانهای خرما برداشتم و خوردم، ولی اشتهایی برای غذا خوردن نداشتم. زبانم مثل یک تکه تخته، در دهانم خشک و بیحس افتاده بود. عطش بهشدت آزارم میداد. یکبار دیگر به دوروبرم سرک کشیدم. چند شهید آن سوتر افتاده بودند و چند تانک عراقی هنوز در حال سوختن بودند.»