زمستان 1342 در جنوب شهر شیراز به دنیا آمدم. محل قدیمی به نام کوشک زلزله واقع در دروازه کازرون. چندباری که از پدر پرسیدم: کوشک زلزله یعنی چه؟ بق می شد توی چشمانم و می شد و می گفت: زلزله خودتی پسر! تا با دهان باز نگاهش می کردم، لبخند می زد و می گفت: کوشک همان قلعه ی کوچیکه پسر. اون موقع برای ممانعت از دزد و راهزن، مردم توی قلعه و حصار زندگی می کردند. وقتی زلزله، کوشک را تقریبا خراب می کند، اینجا معروف میشه به کوشک زلزله. شیرفهم شدی پسر؟ کله تکان می دادم: ها بابا! برخلاف خانه های خشتی یک طبقه ی کوشک زلزله، خانه ی ما نوساز، دوطبقه و آجری بود؛ با دویست متر زیربنا و پنج اتاق کوچک و بزرگ. اولین اتفاق مهم زندگی ام در هشت سالگی رخ داد. 1350 وقتی داداشم محمود، سربازی را در خسرو آباد آبادان تمام کرد و به خانه برگشت، صدایم زد. توی خانه اطرافش را پایید و...