شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
شهید اعتصامی رنانی-سیدمحمود
شهید سیدمحمود اعتصامی رنانی

نام پدر: سیدمحمدعلی
تاریخ تولد: 21-1-1349 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 21-11-1364 شمسی

سن:15

دوم دبیرستان

محل شهادت : اروندرود – جزیره ام الرصاص

والفجر8

جاوید الاثر

گلزار شهدا: امامزاده محمد(سنگ یادبود)
البرز - کرج

برادرش سیداحمد نیز شهید شده است.





اکبر نریمانی:

سید محمود؛ آخرین بچه خانواده اعتصامی بود؛ پسری خوب با آرامشی عجیب و غریب که در وجودش موج می زد.

  چیزی به عملیات والفجر ۸ نمانده بود که یک روز در ام نوشه دیدمش که می خواست با شهید جواد رهبر دهقان (فرمانده گروهانمان) عکس یادگاری بگیرد.

گفتم دوربینت را بده من عکس بگیرم.

گفت: نه! می خواهم تو هم باشی.

یکی را صدا زد آمد از هر سه مان عکس گرفت.

گذشت تا شب عملیات…

با هم دیده بوسی کردیم، از هم قول شفاعت گرفتیم و گفتم: مواظب خودت باش.

موقع حرکت قایق ها، قایق آنها زودتر حرکت کرد. ۱۰ متر که رفتند، ما هم راه افتادیم.

در مسیر، گلوله آرپی جی را دیدم که دقیقا خورد وسط قایقشان.

آتش گرفتن قایق را هم با چشمان خودم دیدم

اما نمی خواستم باور کنم. خودم را زدم به آن راه و گفتم قایق آنها نبود!

رسیدیم  به جزیره؛

شروع کردیم به دویدن به سمت دشمن.

در آن تاریکی شب و زیر بارانی از آتش و دود و تیر، سنگر دشمن را پاکسازی کردیم و نشستیم که کمی نفس تازه کنیم.

دیگر نتوانستم تحمل کنم.

جویای محمود شدم.

گفتند: قایقش را زدند.

پیکر سید محمود اعتصامی برای همیشه در آغوش آبهای اروندرود جای گرفت…
















اکبرنریمانی،-شهیدجواد رهبردهقان،-شهیدسیدمحموداعتصامی




شهیدان-اعتصامی،-حسینی،-علیشیری،-یارمحمدی





بیست و یکم فروردین 1349، در شهرستان کرج به دنیا آمد. پدرش سیدمحمدعلی، کشاورزی می‌کرد و مادرش منیره‌السادات نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن 1364، در فاو عراق به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. برادرش سیداحمد نیز قبل از او شهید شده است.

سال ۱۳۶۴ وقتی که گردان علی اکبر به اردوگاه کوثر رفته بود، به تازگی گروهانی در یکی دیگر از گردان های تیپ سیدالشهدا (گردان قمر بنی هاشم) شکل گرفته بود به نام گروهان والعادیات با هدف آموزش غواصی. این گروهان از گردان علی اکبر هم خواست که تعدادی نیرو جهت آموزش معرفی کند. ۲۰ نفر از بچه های گردان به منظور آموزش غواصی به این گروهان معرفی شدند، از جمله حسن یداللهی، رضایی، محمد، علی معروفخانی، اصغر کریمی، رجبعلی پهلوانی، ابوذر، عباس، مسلم اسدی، سید رسول حسینی، حسین فلاح، رحمان بیرانوند، علی اصغر کوثری، محمد قورچیان، امیر چمنی، سید محمود اعتصامی و…

داوطلب ها همگی خوب و با انگیزه بودند، ولی اغلب کوچک و کم سن و سال. مسئولین آموزش، ابتدا نپذیرفتند ولی وقتی علاقه و اصرار و انگیزه ی آنها را دیدند، کوتاه آمدند.

حاج خادم؛ فرمانده گروهان والعادیات، شاکی شده بود و می گفت اینها کی اند؟!… چرا هر چی بچه بوده فرستادید؟!… غواصی که کار اینها نیست!… غواصی هیکل درشت و ورزیده و کماندو می خواهد، ولی شما هر چی بچه ی ریزه میزه و کم سن و سال بوده فرستادید! بعد هم برای آنکه حالشان را بگیرد هنوز از راه نرسیده، از مینی بوس که پیاده شدند، همانطور ساک به دست، بردشان روی پل شناور، گفت ساک هایتان را بگذارید سمت راستتان، لباس هایتان را دربیاورید بگذارید رویش و با صدای سوت من بپرید توی آب!

سوت را که زد، یک سری پریدند توی آب و یک سری هم نپریدند. آز آنهایی که پریدند، تعدادی بودند که اصلا شنا کردن هم بلد نبودند ولی برای اینکه دل مسئولشان را به دست بیاورند، پریدند. حاج خادم گفت: آنهایی که پریدند که هیچ، آنها که نپریدند، همین الان سوار شوند برگردند.

آنهایی که ماندند، با وجود قد و قواره کوچکشان، حقیقتا بزرگ مردانی بودند که بعدها جز یکی دو نفر، همه شان به فیض شهادت نائل آمدند، ازجمله شهید سید محمود اعتصامی

تمرینات غواصی بسیار سخت بود. در زمستان سرد؛ ۴ ساعت صبح، ۴ ساعت بعدازظهر و ۳ ساعت هم شب، بچه ها آموزش غواصی می دیدند. یک نقطه برای شان مشخص می شد که باید از آنجا شروع می کردند و از کارون عبور می کردند و ۳ بار می رفتند و برمی گشتند. کار باید به دقت انجام می شد و در پایان به همان نقطه ی معیّن شده برمی گشتند، نه ۱ متر بالاتر و نه ۱ متر پایین تر.

علی برخورداری قهرمان کشوری شنای قورباغه بود که به همه نیروها آموزش می داد ولی با بچه هایی که از گردان علی اکبر رفته بودند، ارتباط بیشتری داشت چون آنها نسبت به بقیه عقب تر بودند. امکانات و تجهیزات درست و حسابی هم نداشتند. یکی از تمرینات غواصی این بود که در خشکی باید با فین (کفش غواصی) باید ۳۰۰۰ تا فین می زدند (یعنی پای شان را بالا و پایین می کردند) این کار برای تقویت عضلات شکمشان بود تا توی آب کم نیاورند چون سرمای آب، احتمال گرفتگی عضلات را افزایش می داد.

نیمه شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸ که یک عملیات آبی-خاکی بود، آغاز شد…

نیروها با قایق های لاوال از اروندرود می گذشتند و می رفتند به سمت جزیره ام الرصاص.

دشمن آتش خود را می ریخت روی اروند. بعضی همان وسط رود، قایقشان مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسیدند.

باک بنزین یکی از قایق ها منفجر و قایق دو نیم شد. سید محمود اعتصامی که در همان قایق بود، پیش از آنکه وارد جزیره شود به شهادت رسید و آب اروندرود او را با خود برد.

برادر بزرگترش؛ سید رسول، قبل از آغاز عملیات، سید محمود را در آخرین قایق گذاشت، چون قبلا برادر دیگرشان سید احمد به شهادت رسیده بود، می خواست مواظب این یکی باشد. به این ترتیب خود سید رسول سوار اولین قایق شد و قرار شد سید محمود با آخرین قایق بیاید.

قایق ها راه افتادند. قایق اول و به دنبال آن قایق های دیگر، به جزیره رسیدند ولی… سید رسول هرگز تصورش را هم نمی کرد که اتفاقا آخرین قایق هدف موشک قرار بگیرد و برادرش برای همیشه مهمان اروند شود.

کسانی که در آن قایق بودند می گفتند همینطور که قایق به طرف جزیره می رفت، لحظات آخر، سید محمود انگار که منتظر چیزی یا کسی باشد، بلند شد ایستاد. همان لحظه موشک خورد وسط قایق.

 

وقتی سید رسول در جزیره سراغ برادرش را می گرفت هیچکس به او نگفت که چه اتفاقی افتاده تا اینکه خود او هم مجروح و به تبریز منتقل شد. ۱۰ روز بعد تازه فهمید که سید محمود هم به شهادت رسیده است و او دیگر هیچ وقت حتی پیکر برادرش را هم نخواهد دید. البته سید محمود هم آخرین شهید خانواده اعتصامی نبود و این خاندان تا آخر جنگ، شهدای زیادی را تقدیم کردند به طوری که بچه ها به شوخی می گفتند اگر جنگ، کمی دیگر ادامه پیدا می کرد، نسل اعتصامی ها منقرض می شد!


دفتر دبیرخانه شهیدستان

https://s24.picofile.com/file/8455750426/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF.jpg






نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات