شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
شهید خوش چشم-سید مجید

شهید سیدمجید خوش چشم
نام پدر: سیدپرویز
تاریخ تولد: 2-6-1344 شمسی
محل تولد: همدان
تاریخ شهادت : 20-11-1361 شمسی

سن:17سال

اول دبیرستان
محل شهادت : فکه

والفجر مقدماتی

گلزار شهدا: امامزاده محمد
البرز - کرج


دوم شهریور 1344، در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش سید پرویز، آشپز بود و مادرش بتول نام داشت. دانش آموز اول متوسطه در رشته تجربی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن 1361، با سمت آرپی جی زن در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در امامزاده محمد شهرستان کرج به خاک سپردند.
چون آخر الزمان فرارسد شهادت خوبان امت مرا گلچین می کند.

فرزندان محرم، وارثین خون سالار شهیدان، پیروان روح خدا، بیرق سرخ نهضت خونین حسین را بردوش گرفته اند و می روند تا به خونخواهی حسین (ع) و با الهام از نام معظم زینب علیهما السلام این شاهد شهادت شهیدان کربلا و پیام‌آور خون سالارشهیدان با قدرت وصلابت هرچه بیشتر دشمن مزدور را به خاک وخون کشند و پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی رابه قله کوههای وتپه های مرزی به احتزار درمی آورند.

 دراین میان یکی از این عاشقان حسین شهیدمجید خوش‌چشم بود. وی در دوم شهریور ماه سال 1346 ، در یکی از محله های متوسط تهران(حسن آباد قلهک )دیده به جهان گشود. او از یک خانواده سادات و اصیل و مذهبی و بود. سراسر زندگی‌اش با تلاش و مجاهدت سپری می گشت. خانواده وی از آنجا خانواده ای تهیدست و مستاجر بودند و از محله حسن آباد قلهک به مجیدیه عزیمت کردند و در آنجا بود که مجید به تحصیلات ابتدایی پرداخت و تحصیلات ابتدایی را با فقر و زحمت فراوان گذارند.


وی ازهمان کودکی چون در خانواده ای از جده سادات بدنیا آمده بود، علاقه فراوانی به اسلام و جدش اباعبدالله حسین داشت و از همان زمان در مراسم مذهبی شرکت می نمود .

سیدمجید در تمام زندگیش نمونه کامل انسانیت بود یک مسلمان واقعی و تمام عیار بود همیشه دلش باایمان وتقوا توام بود. اخلاق و رفتاری نمونه داشت و محبوبیت خاصی در بین فامیل و دوستان داشت.

او پس از گذرانیدن تحصیلات ابتدایی با خانواده‌اش بعلت مستاجری فشار زندگی ازتهران به کرج عظمیت نمود. تحصیلات راهنمایی اش را در کرج باموفقیت به پایان رسانید. مجید در سال اول تجربی تحصیل می کرد که عشق به اسلام ودفاع از خاک و میهن اسلامی او را به جبهه های حق بر علیه باطل کشاند و به خاطر شجاعت و روح پاکی که داشت در تاریخ چهاردهم دیماه 1361، وارد نبرد با کفار بعثی گشت تا ثابت کند اسلام تنها نیست و خمینی کبیر بی یاورنیست.

پس ازمدتی جهاد خالصانه در حمله مقدس والفجر زخمی شد و شهیدخوش چشم  در این دنیا چشم راست خود را تقدیم اسلام کرد و بر اثر زخمهای عمیق بعد از دو ماه بستری در بیمارستان نمازی شیراز عاقبت عاشقانه آغوش را به روی سهیل شهادت گشود و در تاریخ بیست و چهارم فروردین 62، به لقاءالله معبود شتافت و مقبره شهید همام در امامزاده محمد میعادگاه عاشقان دلسوخته می باشد. 

" شهیدگرامی «سید مجید خوش چشم» در فرازی از وصیت نامه خود چنین می نویسد":

«بسم رب الشهدا و الصدیقین»

«وصیت نامه شهید سید مجید جوش چشم»

«الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فى سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عند الله واولئک هم الفائزون»

با سلام بر مهدى (عج) و بانى بر حقش امام خمینى رهبرکبیر وحسین زمان و درود بر شهداى انقلاب اسلامى وجنگ تحمیلـى و با سلام بر پدر و مادر عزیزم .

پدرومادرعزیزم من به شهر شهادت آمده‌ام که یکى ازشاهدان‌آن باشم و امروز به این‌آرزوى خود رسیدم . هرچند هنگامى که این وصیت نامه را مى‌نویسم درکانون گرم محبت شما به سرمیبرم ولى هنگام خواندن این وصیت نامه من دیگر در میـان شما نیستم بلکه در نزد خداى خود به سر میبرم .

سخنـــــى با پــدرم :

پدرعزیزم! اکنون که پسرت را درراه خدا قربانى‌کرده‌اى امیدوارم ناراحت نباشى هرچند این قربانى‌دردرگاه خداوند بسیارناچیز است ولى انشاءالله خدا از شما قبول مى کند.

من کوچکتر ازآنى هستم که به من لقب شهید بدهید در سوگ من جشن بگیرید و سرتاسر کوچه را چراغانى کنید وبه جاى حلوا وخرما شیرینى پخش کنید و بدهکاریهاى من را بدهید و لباسهاى مرا به بیچارگان بدهید.

پدر جان! به برادرم سعید بگو که نمازهاى قضاى مرا بخواند.

من امام خـود را شناختم و به نداى او لبیـک گفتم و به یارى او آمدم مبادا که خواهرانم وبرادرانم امام خود را تنها بگذارنـد.

چـون امروز اسلام به تک تک ما احتیـاج دارد و امام این اسطـوره مقاومت مبادا تنها باشد. از قـول من از تمام دوستـان و خویشانم طلب بخشش کن .

 سخنـــــــى با مادرم :

مادر عزیزم! نمى دانم چگونه از زحمتهاى تو قدردانى کنم. مادر جان زیاد بى تابى نکن اگرچه مادران نمى توانند بى‌تابى نکنند لباس سربازى مرا نگه دارید وهنگامى که برادرم بزرگ شد به او بدهید تا به یارى امام بشتابد به او یاد بدهید که دنبالـه رو راه من باشد زیرا این بهترین راهى است .

مادر عزیزم! من و دیگر همرزمانمان شهید می شویم و بدانید که شما بزودى به زیارت قبر امام حسین (ع) شرفیاب می شوید.

مادر! اگر من نتوانستم که به زیارت امام حسین بروم، از طرف من هم قبر امام حسین (ع) را زیارت بکنید.

مادر جان! اگر یک وقت جنازه من به دست شما نرسید مبادا ناراحت باشید چون جنازه من اگر در خاک دشمن باشد بدان کـه سنگرى است محکم براى دیگر برادرانم.

خواهر عزیزم! مادرم را دلدارى بده و خود نیز ناراحت نباش به او بگو زیاد گریه نکند هرچند قطره‌هاى اشک شماست که مشت محکمى بردهان آمریکا و نوکران داخلى و خارجى آن مى زند.

«ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» با امید موفقیت همه شما و تشکر از تمام کسانیکه در تشییع جنازه من شرکت داشتند.

سیــد مجیـــد خـــوش چشـم

شنبه یازدهم دیماه 1361

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


دفتردبیرخانه دبیرستان

https://s24.picofile.com/file/8455750642/%D8%AE%D9%88%D8%B4_%DA%86%D8%B4%D9%85_%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF.jpg


https://s30.picofile.com/file/8468348368/%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF.jpg



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات