شهید اسماعیل رجبی نوجانی
نام پدر: امیر
تاریخ تولد: 1-3-1330 شمسی
محل تولد: چالوس
مقطع تحصیلی:چهارم متوسطه(دوره شبانه)
تاریخ شهادت : 22-1-1362 شمسی
سن:32سال
چهارم دبیرستان
محل شهادت : فکه
عملیات والفجر 1
گلزار شهدا: امامزاده محمد
البرز - کرج
برادرش احمد نیز به شهادت رسیده است.
یکم خرداد 1330، در روستای نوجان از توابع شهرستان چالوس دیده به جهان گشود. پدرش امیر، کشاورزی می کرد و مادرش زلیخا نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. کارگر کارخانه خودرو سازی بود. سال 1351 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین 1362، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به پیشانی، شهید شد. پیکرش را در امامزاده محمد شهرستان کرج به خاک سپردند. برادرش احمد نیز به شهادت رسیده است.
دفتر بسیج دبیرستان
زیارت مجازی:
"شهید احمد رجبی" از جمله
راهیان این کاروان پرشتاب نور بود که به سال 1344 در یک خانواده مذهبی و
متدین در روستای نوجان از توابع شهرستان کرج چشم به دنیا گشود و پس از طی
دوران طفولیت مراحل ابتدایی را در مدرسه نوجان با موفقیت کامل به پایان
رساند اما به علت عدم امکانات تحصیلی و مسائل و مشکلات به کرج نزد برادرش
آمد و شبانه در مدرسه راهنمایی معلم شروع به تحصیل کرد و روزها هم به کار و
تلاش مشغول بود. در سال دوم راهنمایی بود که ملت مسلمان و مظلوم ایران که
از ظلم و جو سیستم وابسته به استکبار جهانی به تنگ آمده بودند به پیروی از
فلسفه قیام حسین(ع) که همان ادامه راه شهدای پانزده خرداد 42 بود، به پا
خاستند و پس از اندک زمانی سرتاسر میهن اسلامیمان به صحنه راهپیمایی و
تظاهرات و........جهت سرنگونی طاغوت زمان در صفوفی متحد و مصمم حماسه
آفریدند و پس از گذشتن از فراز و نشیب های 17 شهریورها13، آبان ها و حکومت
خاندان پهلوی را سرنگون کردند.
از دیدگاه شهید احمد رجبی بهترین هدف چیست وچگونه می شود به هدف رسید؟
"شهید
احمد رجبی" هم در این انقلاب رهایی بخش فعالیت چشمگیری داشت و تا پیروزی
22 بهمن که غلبه جندالله بر شیطان بود، همواره در اکثر صحنه های انقلاب
حضور فعال داشت و پس از آن هم در سنگر علم و دانش(مدرسه) در انجمن اسلامی
به پاسداری و دفاع از دستاوردهای انقلاب در برابر افکار انحرافی گروهکها
وابسته به قدرت های جهانی می پرداخت. رشد و بینش سیاسی و اجتماعی مردم و
متحول شدن ارزشهای حاکم بر جامعه که مهمترین دستاوردهای انقلاب بود و بر
خلاف انقلابات وارداتی دستاوردهای والای مکتب اسلام در قلوب حق جویان و حق
طلبان گیتی جای گرفت و این بار الهی چنان حرکت و جنبشی در آنها ایجاد نمود
که بر اعتراف یکی از سردمداران رژیم صهیونیستی انقلاب ایران زلزله ای ایجاد
کرده که نه تنها خاورمیانه بلکه کل جهان را به لرزه در آورده است و این
بزرگترین خطری بود که منافع نامشروع، مثلث شوم کمونیزم، صهیونیسم،
امپریالیسم را تهدید می کرد و استکبار جهانی آنچه در توان داشت، در جهت
جلوگیری از پیروزی این انقلاب و سپس برای به انحراف کشیدن آن به کار برد و
این طبل تو خالی و بت پوشالی در دنیا مفتضح و رسوا شد.
اما
از آنجا که خصلت این شیاطین در جهت نابودی فرهنگ اصیل ملت ها بخصوص مکتب
اسلام می باشد، دست از توطئه برنداشتند و جنگ تحمیلی را توسط صدام، ژاندارم
جدید منطقه علیه انقلاب اسلامی آغاز کردند و برای فلج کردن جمهوری اسلامی
مراکز عظیم اقتصادی، فرهنگی و....را مورد حمله دردمنشانه خود قرار دادند.
شهید احمد که قلبش مالامال از عشق به انقلاب اسلامی و امام امت بود. برای
دفاع از آرمان های مقدس و مکتب اسلام، ترک تحصیل کرد و با اصرار فراوان در
برابر مسئولین پس از طی یک دوره آموزشی فشرده در پادگان امام حسین(ع) تهران
عازم صحنه های عزت و شرف و دانشگاه انسان ساز جبهه شد و پس از چند ماه
نبرد بی امان برای دیدار با خانواده اش به کرج آمد و پس از مدت کوتاهی بار
دیگر به سوی جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و توفیق شرکت در عملیات
پیروزمند فتح المبین نصیبش شد و در کنار شیران لشگر توحید از خود رشادتهای
فراوان نشان داد و شاهد حماسه آفرینی همرزمان در یادش بود.
در
حین عملیات از ناحیه شکم و دست مجروح شد و به عقب جبهه بازگشت. پس از
بهبودی نسبی بود که احساس وظیفه کرد. برای مبارزه با حرکت مخرب قاچاقچیان
بین المللی که از پی مقاصد شوم سیاسی، خروارها مواد مخدر از طریق مرزهای
شرقی کشور وارد کرد و در سطح مملکت پخش می کردند، پای در خطه محروم و
تفتیده بلوچستان گذارد و چند ماهی به نبرد با این مزدوران و جیره خواران
اجانب پرداخت. او چند روز بعد از بازگشت به کرج به همراه برادر بزرگترش
عازم جبهه خونرنگ جنوب شد و در عملیات غرور آفرین والفجر یک شرکت کردند،
چند ساعتی از شب نگذشته بود که پاکدلان بی آلایشی که قلبشان با ذکر خدا
آرامش و طمأنیه خداگونه یافته بود با شعارهای یا حسین، یا مهدی، لبیک یا
خمینی که بر پیشانی و بازوانشان نصیب شده بود، آماده حرکت شدند. چهره
پرفروغ یاوران قرآن پرده ظلمت را می شکافت و نوید صبح صادق را بازگو می
کرد. خدایا اینان هزارمین بار بر سر مرز امتحان تو حاضر شده اند و هر بار
فاتح و پیروزتر از قبل به ندای حق لبیک گفته اند.
شهید
احمد رجبی در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه در تاریخ شانزدهم
اردیبهشت 1362 پس از ساعت ها نبرد سخت با خصم زبون در خون خود غلتید و پیکر
پاک و مطهر او در کنار برادرش در کربلای شمال فکه ندا می دهد که هان ای
خدای جویان راه بگشایید که وقت تنگ است و کربلا در انتظار به امید آنکه ما
هم بتوانیم از جمله تشنگان معرفت حق بشویم و در ضیافت اله شرکت جوئیم.
وصیت نامه شهید احمد رجبی نوجانی
بسم الله الرحمن الرحیم
برای
جنگ با کافران سبک بار مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد
کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود، اگر مردمی با فکر و دانش باشید.
با
سلام به پیشگاه آقا امام زمان (ع) و با سلام و درود بر امام خمینی و با
سلام بر امت شهید پرور ایران امتی که به حق به قول امام الهی شده است، چند
خطی را به عنوان وصیت نامه می نویسم. در این لحظه که وصیت می نویسم، هیچ
شوقی به جز شوق شهادت ندارم، تا حال من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و
شهادت است .
این احساس را خود می بینم که
تازه دارم، متولد می شوم و زندگی جاویدان خود را آغاز می کنم. شهادت انسان
را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند
گل محمدی می ماند که وارثان خون پاک شهید از آن می بویند.
خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است، بپذیر و آرزو می کنم، شهادتم فقط برای خدا باشد و هیچ باکی از شهادت ندارم؛ زیرا علی (ع) گفت: آنقدر ما در دریای خون شنا می کنیم تا به ساحل پیروزی برسیم، برای حفظ اسلام باید از جان و مال هیچ دریغ نکرد.
پس ما جوانان هم این راه را که راه حسین (ع)است، انتخاب کردیم که مرگ باعزت بهتر از زندگی با ذلت می باشد.
از خداوند می خواهم که من را در رختخواب نمیراند و اما پیام من به برادران و خواهران
این است که ارزش خود را دراین انقلاب بدانید و نکند خدای نکرده به غیبت و
حسد و کبر و دروغ و حب دنیا و خلاصه رذائل اخلاقی نسبت به هم پیدا کنید،
این موقع بهترین وقت برای خودسازی و کار کردن برای انقلاب است،
عزیزانم
بهترین هدف الله است و کسی که می تواند ما را زودتر به الله برساند. خدا و
ولایت فقیه است، در نتیجه از ولایت فقیه که همان روحانیت اصیل و رهبر امام
خمینی پشتیبانی کنید و هرگز امام را تنها نگذارید که این نعمتی بزرگ است.
برای ملت ما و اینان مانند شمعی هستند که در تاریکی و ما را هدایت می کنند .
در آخر باز هم عاجزانه از شما برادران و خواهران می خواهم که امام را تنها نگذارید و ای خواهر تو نیز زینب زمان باش و در راه خدا مبارزه کن