شهید بهرام طاهرمرادی
نام پدر: احمد
تاریخ تولد: 9-5-1343 شمسی
محل تولد: تهران - شهریار
تاریخ شهادت : 20-8-1362 شمسی
سن:19سال
محل شهادت : پنجوین
عملیات والفجر 4
گلزار شهدا: بی بی سکینه
تهران - شهریار - صفادشت
شهید «بهرام طاهر مرادی» که نام پدرش« احمد » و نام مادرش« اقدس» بود در شهر«ساوه » در نهم مرداد ماه 1343، چشم به جهان گشود. وی به عنوان رزمنده بعد از مجاهدتهای شجاعانه در تاریخ بیست آبان ماه 1362، در منطقه عملیاتی «پنجوین» در عملیات والفجر 4 بر اثر اصابت ترکش به سرشان به درجه رفیع شهادت نایل آمدو در گلزار شهدای بی بی سکینه به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید « بهرام طاهرمرادی»:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِـی وَیُمِیتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»
اى کسانیکه ایمان آورده اید ! شما همانند افراد بى دین نباشید که وقتى برادرانشان به مسافرتى مى روند و یا در جنگى شرکت مى کنند (و در جنگ و یا سفر کشته مى شوند و یا مى میرند) مى گویند : اگر آنها نزدما بودند نمى مردند و یا کشته نمى شدند( شما اینگونه سخن نگویید ) تا خدا این حسرت را بر دل آنها گذارد.
با سلام بر یگانه منجى بشریت و نایب بر حقش خمینى بت شکن ، این مرد مبارز، امید محرومین و مستضعفین جهان و سلام بر تمامى شهیدان جنگ تحمیلى که با خون خودشان درخت اسلام را آبیارى کردند و سلام بر حسین (ع ) که با هفتاد و دو تن از یارانش این اسلام عزیز را با خونشان زنده کردند. آرى، پدر و مادر عزیزم شهادت آرزوى من است ومن جز شهادت چیز دیگرى را درعالم هستى نمى دانم.
مادر جان! من تنها چیزى که به عنوان وصیت از شما مى خواهم این است که قدر این امام بزرگمان را بدانید و نکند لحظهاى غافل شوید و خداى ناکرده این پیر جماران را رنجانده و یا تنها بگذارید و از شما مى خواهم مثل مردم کوفه عمل نکنید.
بله ، این پیر جماران ما را از فساد و ظلم و ریا و خود پرستى نجات داد. قدر این پیر را بدانید و من از شما مى خواهم که نکند بگوئید بله پسرم کشته شد. خیر آنها شهادت را آگاهانه مقدمه کار خود قراردادند
دیگر وصیتى به محصلین عزیز دارم چون بنده خودم محصل بودم و آن این است؛ اى عزیزان امام عزیز مى فرماید : امید من شما محصلین هستید و نکند در تحصیل خودخداى نکرده کوتاهى کنید
از شما مى خواهم در این نماز جمعه ها و مخصوصا نماز جماعت و دعاهاى کمیل، دعاى توسل و غیره حتما شرکت کنید و از امام عزیزتان حضرت على (ع ) سرمشق بگیرید که در روزهاى جمعه که در نخلستانها و یا سرش را درچاه مى برد و با خداى خودش با آن عظمت گریه مى کرد و از حال می رفت .
از برادران عزیزم مى خواهم که بعد از شهادت بنده راه شهداى عزیز را ادامه دهند، که ما هر چه داریم از همین شهداست .
بلى پدر جان! اگر خداوند تعالى این شهادت را که نصیب هر کس نمىشود ، اگر توفیقى کرد بنده را در هر کجا توانستید به خاک بسپارید
مادر جان! از تو مى خواهم که زینب وار (س ) رفتار کنید و خود زینب زمانه باشید . ان شاء ا...
دیگر بیشتر از این وقت گرانبهایتان را نمى گیرم و همگى شما را به خداوند تبارک و تعالى مى سپارم. از همگى خانواده عزیزم مى خواهم که بنده را ببخشند و همچنین دوستان و آشنایان .
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری