نام پدر: محمدرحیم
تاریخ تولد: 2-11-1338 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
دانش آموز چهارم متوسطه
تاریخ شهادت : 31-6-1360 شمسی
سن:22
محل شهادت : سوسنگرد
عملیات:الله اکبر
گلزار شهدا:جاده چالوس- ایگان وکلوان
البرز - کرج
دوم بهمن 1338 ،در روستای آیگان از توابع شهرستان چالوس دیده به جهان گشود. پدرش محمد رحیم و مادرش میمنه نام داشت.دانش آموز چهارم متوسطه در رشته انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم شهریور 1360 ، درسوسنگرد بر اثر اصابت گلوله به گردن، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند
شهید قاسم آقاخانی در سال 1338 دریکی ازروستاهای جاده چالوس 35 کیلومتری شهرستان کرج روستای ایگان در یک خانواده مذهبی ومومن دیده به جهان گشود پدر ایشان فردی کاملا مذهبی و با خدابود واز راه کشاورزی امورات میگذراند مادر شهید زنی مومنه و با ایمان وسخت کوش میباشد شهید قاسم ازهمان کودکی در دامان چنین مادر و پدر تربیت یافت ودرهمان دوران نماز و قرآن را از پدر فرا گرفت و با رمضان و روزه و محرم وعاشورا خوی بسیار زیبائی گرفت.
شهید قاسم تحصیلات ابتدائی را درمدرسه روستای مجاور (کیلستان) به پایان رسانید به گونه ای که کلاس اول ودوم را با هم و سوم و چهارم را هم با هم به اتمام رسانید چون درآن زمان امکانات آموزشی در روستا بسیارکم بود و جهت ادامه تحصیل به همراه یکی ازدوستانش بنام اصغرمیرزائی که خود از رزمندگان و مجروحین جنگ تحمیلی است به یکی از شهرکهای کرج بنام رزکان نو عزیمت نمود و با کمک پدرخانه ای اجاره کرد تا در آن به تحصیل ادامه دهد و از کلاس هفتم دریکی از مدارس کرج شروع به تحصیل کردند.
چون وضعیت خانواده خوب نبود واز نظر مالی ضعیف بودند شهید قاسم تابستانها را کار میکردند تا خرج تحصیل رافراهم کنند آن زمان مصادف با شروع انقلاب وتظاهرات برضد رژیم پهلوی بود.
شهید قاسم در راهپیمائیهای روستای آیگان شرکت داشتند ایشان با چند تن از جوانان روستا اولین جرقه های انقلاب رادر روستای آیگان و روستا های همجوار زدند وجوانان را تشویق به قیام برضد شاه میکردند.
شهید قاسم به همراه دیگران درمساجد را که به دستور ساواک بسته شده بود باز کردند و در ان نماز را اقامه کردند که تحت تعقیب قرار گرفتند.
شهید قاسم با یکی دیگر از شهدای روستا بنام قاسم آیگانی در تصرف ساختمان جام جم صداوسیما شرکت داشتند که درآن درگیری شهید قاسم آیگانی از ناحیه پا مجروح شد.
ایشان در سال چهارم بودند با شروع جنگ و با کسب اجازه از پدر و مادر خود به همراه برادرشان ناصرآقاخانی و پسرعموی خود فرهاد به جبهه های جنوب اعزام شدند و در گروه جنگ های نامنظم دکترچمران به نبرد با دشمن پرداختند با اینکه نزدیک امتحاناتشان بود و می خواستند دیپلم را بگیرند جنگ را مقدم دانسته و در نامه ای که به مادرشان نوشته بودند گفتند که مادرجان دعا کنید که من دراین امتحان قبول شوم و گرنه درآن امتحان قبول خواهم شد.
لازم به ذکراست که ایشان ازشاگردان ممتازدبیرستان بودند تقریبا ازتاریخ 17 مهر ماه سال 1359 که به جبهه رفتند یک بار به مرخصی آمدند .
شهید قاسم مسئول دسته یکی ازگروهانهای شهید چمران بودند وخودشان محل شهادتشان را تعیین کرده بودند.
به گفته دوستان رزمنده شان ایشان اهل نمازشب بودند و به جنگ زده ها محبت بسیار میکردند و برای آنها غذا تهیه میکردند ایشان درتاریخ سی و یکم اردیبهشت سال 1360 در منطقه سوسنگرد محل عملیاتی تپه الله اکبر که با رمز الله اکبر بود به درجه رفیع شهادت نائل گشتند.
وصیتنامه شهید قاسم آقاخانی آیگانی
«وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿آل عمران، ۱۶۹﴾
سلام به رهبر مستضعفین جهان امام خمینی، درود بر همه شهیدان راه اسلام، درود بر امت شهید پرور مستضعف ایران.
سلام بر پدر عزیزم که برای به ثمر رساندن فرزندت چه زحمتها و چه رنجهایی که متحمل نشدهای.
پدر عزیزم! سرانجام فرصتی پیش آمد که برای مبارزه راهی جبهه حق شدم و بر علیه کفر و باطل و استقرار حاکمیت الله که همان به قدرت رسیدن و حاکم شدن مستضعفین بر زمین است، با دشمنان اسلام که در رأس آنها همان امپریالیست است که به وسیله دست نشاندهشان بر ما تحمیل شده نبرد کنیم.
راستی پدر گرامیام! من تنها متعلق به شما نیستم، متعلق به همه پا برهنهها و کوخ نشینها هستم و همچنین به مکتبم که برای دفاع از آن باید از جان مایه گذاشت، بله متعلق به انقلاب و مکتبم هستم که آمریکا و ایادیاش برای از بین بردن آن همیشه و در همه حال، در حال توطئه هستند. اینجا مسئولیت ما دفاع از انقلاب و مبارزه با آمریکا و صدام است.
پدر عزیز و مادر گرامیام! امام و خط امام را فراموش نکنید، گوش به فرمان امام امت که تبلور عینی مکتب است، باشید. امامی که تکیهگاهش الله و پشتیبانش مردم فقیر و ضعیف است.
اگر انشاءالله شهید شدم اصلاً ناراحت نشوید و افتخار کنید که امانت خود را در راه اسلام به پروردگارتان برگرداندید. به جای مجالس ختم، پول آن را برای مسجد خرج کنید و آنجا یک کتابخانه بسازید تا راهی باشد برای بالا بردن فرهنگ اسلامی و رشد افکار عمومی، تا جوانها و همه افراد بتوانند از آن استفاده کنند، در راه مکتب قدم بردارند و برای استقرار حاکمیت الهی یعنی حاکم شدن همان پا برهنهها به پا خیزند و ظلم و زور، و زر و تزویر را از جهان ریشهکن کنند، پوزه آمریکا را به خاک بکشانند و در سراسر جهان قسط و عدل را حاکم کنند.
به امید پیروزی نهایی حق و نابودی کفار در جهان
ملت عشق از همه دینها جداست / عاشقان را مذهب و ملت خداست
قاسم آقاخانی»
دفتر دبیرخانه دبیرستان
نامه و دلنوشته به یادگار مانده از شهید«قاسم آقاخانی آیگانی»:
برخلاف
عده ای که مدرسه را سنگری برای انقلاب می دانند که درست هم هست ولی نمی توانستم در
مدرسه بمانم و از درون تجزیه شوم و از بین بروم. نمی توانستم مدرسه رفتن را بهانه ای
برای رفتن به جبهه بدانم.
انسان باید حرکت کند حرکت بسوی پروردگار خویش و حرکت برای استقرار قسط و عدل اسلامی به شیوة علی(ع) و حرکت برای نجات همه ضعیفان جهان از چنگال امپریالیستها ومزدورانشان و حرکت به سوی رهائی ازهمه قید وبندهائی که انسان را به خود متوجه کرده و نوید ماندن و گندیدن می دهند و به گفته سالار شهیدان امام حسین(ع) اگر این بدنهای ما ساخته شده است که آخر کار بمیرد پس چرا در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه نشود.
مادرم! از تو می خواهم همانند الگوی مکتبمان مانند کوه استوار باشی و اصلأ ناراحت نباشی و برای امرزش گناهان من دعا کنی و همچنین برای رهائی ملتهای دربند.
سلام
بر برادران عزیز و مهربانم سلام من به برادر بزرگم که برگردن من خیلی حق دارد
و برایم کوشش فراوان کرد و زحمات بسیاری برایم کشیده است از تو می خواهم که مرا
حلال کنی ون افرمانیهایم را فراموش کنی و در حقم دعا و همیشه آماده مبارزه برای
اسلام و مسلمین باشی راستی ازتو می خواهم اگر انشاالله سعادت شهادت داشتم و شهید شدم
برای انجام وصایایم به پدر کمک کنی و یکی وصیت دیگربه تودارم که امام راآن طورکه
هست بشناسی نه آنطور که می گویند.
سلام و درود به برادرم محسن آقاخانی مسئولیت خودت را بدان و آنها را انجام بده درسهایت را خوب بخوان و بیشتر و بیشتر کتابهای غیر درسی را مطالعه کن. من که از پدرومادر آنطور که می بایست اطاعـت نکردم و تو آنها را فراموش نکنی نمازت را بخوان و آن را بفهم راستی برادر گرامیم ازتو که پاکی و از تو که دست به گناه آلوده نشده ای می خواهم درباره من دعا کنی تابه هدفم برسم واز خدا بخواه گناهان مرا عفو کند راستی آن چند جلد کتاب مرا اهداء کن به کتابخانة آیگان راستی محسن جان! درهیچ زمانی با ظلم و زور باهر شکل و نوعش کنار نیائی وبا آن به ستیز برخیز دشمنان اسلام را فراموش نکن .
سلام برخواهر مهربانم! خواهرم ازتومی خواهم که زینب (س)رابشناسی وآن را الگوئی برای خودت قرار بدهی وبچه هایت را آنطورکه اسلام گفته تربیت کنی و آنها را انسانهای شجاع و والائی بسازی و نحویل جامعه دهی خواهرم مسئولیت تو بس سنگین است که همان مسئولیت مادر بودن است سعی کن مادر اسمی ولفظی برای فرزندانت نباشی بلکه مادری باشی درهمة ابعاد اسلامی ، آری خواهرم به فرزندانت نماز را بفهمان آن نمازی که جزخدا همه طاغوتها و همه کرنشها وتعظیم ها را برای غیرخدا مردود می شمارد مخصوص پروردگار جهان است سرانجام ازتو می خواهم درس آزادگی به همه بیاموز ورهبر بزرگمان را در همه حال یار و مددکار باش.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
با سلام باتشکر از این سایت خواهشمند است در صورت امکان ازتصاویر شهدا بیشتر استفاده نمایید.