شهید شعبانی-محمدحسین

شهید محمدحسین شعبانی
نام پدر: صفر
تاریخ تولد: 1-2-1344 شمسی
محل تولد: کرج
تاریخ شهادت : 10-7-1361 شمسی

سن:17
اول دبیرستان

محل شهادت : سومار
مسلم بن عقیل ( ع )

دلیل شهادت : اصابت ترکش
گلزارشهدا : امامزاده محمد
البرز - کرج
برادرش پرویز نیز به شهادت رسیده است

یکم اردیبهشت1344 ، در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. پدرش صفر و مادرش خاتون نام داشت. دانش آموز اول متوسطه در رشته انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دهم مهر 1361، در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکرش را در امامزاده محمد زادگاهش به خاک سپردند. او را رضا نیز می نامیدند. برادرش پرویز نیز به شهادت رسیده است

نوید شاهد البرز؛

 شهید «محمدحسین شعبانی» در تاریخ اول اردیبهشت 1344، در خانواده‌ای مستضعف و متدین در شهر تهران دیده به جهان گشود. دوران کودکی را همچون همسالانش با شور و نشاط خاص آن دوره به پایان رسانید و در سن هفت سالگی برای کسب علم و دانش وارد مدرسه شد و به تحصیل پرداخت. با مشکلات زیادی که سر راهش قرار داشت همچنان به درس خواندن ادامه می‌داد و درگیری‌ها هم شرکت می‌کرد تا هر چه سریعتر رژیم پهلوی سرنگون شود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی به درس خواندنش ادامه داد ولی بعداً به عضویت بسیج درآمد و درآن فعالیت می‌کرد و اوقات فراغتش را به کتابخانه محل می‌رفت و به کارهای تبلیغاتی مشغول می‌شد.

با شروع جنگ تحمیلی جبهه‌ها را بر هر چیز ارجح‌تر دانست و پس از آموزش نظامی به سوی میدان های مردانگی شتافت و در عملیات پیروزمند «مسلم بن عقیل» در منطقه عملیاتی «سومار» پس از ماه‌ها رزم‌آفرینی و رزم بی‌امان با دشمن بر اثر اصابت ترکش به سر در تاریخ اول خرداد ماه 1361، به درجه رفیع شهادت نائل گردید. تربت پاک شهید در امامزاده محمد کرج نمادی از ایثار و شهامت می باشد.

والدین شهید می‌گویند: از کودکی نور عجیبی در چهره‌اش نمایان بود مثل اینکه خداوند از اول شهادت را برایش رقم زده بود و هر وقت این کلمه را به او می‌گفتیم می‌گفت: خدا از زبانشان بشنود و من در راه خدا شهید بشوم.


نور شهادت در رخسار و کلام شهید« محمد حسین شعبانی»

شهید«محمد حسین شعبانی» در وصیت نامه خود چنین می نگارد:

بسم الله الـــــــــرحمـــن الـــــرحـیــم

سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾

«هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. »

و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامى این بت شکن زمان و با سلام به شهیدان عزیز و گرامى که با ریختن خون پاکشان درخت پر بار اسلام را آبیارى کردند.

آرى ما رفتیم و کار حسینى کردیم و آنانکه ماندند باید کار زینبى کنند والا یزیدیند.

برادران و خواهران عزیز و مسلمان در آغاز هر پیامى و سخنى باید بگویم که قدر رهبر خود را بدانید که این یک عنایتى است که خداوند متعال در حق شما عزیزان شهید پرور و ایثار گر نموده است و بعد اى مسلمانان و اى حق جویان هیچگاه در مقابل مشکلات مالى و جزئى لب به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر و منزلت الهى شما می کاهد بر زبان نیاورید و خود را همیشه براى رنجها و مصیبتها آماده سازید، همینطور که مولاى ما سید الشهدا رنجها و ناکامیها و ناراحتیهاى بسیارى را تحمل کرد .

و بعد اى خانواده عزیزم هیچگاه براى من گریه نکنید بلکه لباس سفید بپوشید و با سیماى خوش به مجالس بروید و هرگز مگذارید که این منافقان سیماى ناراحت شما را ببیند چون آنها خواستار این حرکت هستند،  استقامت و صبر خود را زیاد کنید که خداوند صابرین را دوست دارد.

و شما برادران بسیجى فعالیت خود را بیشتر کنید چونکه وقت کار است و تمام کشورهاى مرتجع دارند بر علیه شما برادران عزیز و ایثارگر تبلیغات می کنند و این شما هستید که می توانید با کوشش و فعالیت بیشتر بر دهان همه آنها بزنید و پوزه همه آنها را بر زمین بکوبید. ان شاءالله امیدوارم که خداوند به شما نصرت و ایمان و استقامت و صبر و بیشترى عنایت فرماید.

و در آخر از تمام برادران و خواهران طلب بخشش می کنم اگر خطایى مرتکب شدم و شما اى پدر ومادر عزیزم خداوند شما را حفظ کند و نصرت بیشترى عنایت بگرداند تا بتوانید صبر و ایثارگرى بیشترى داشته باشید و شما برادران عزیزم در راه حق و حقیقت کوشش کنید و به جبهه ها بیایید که براى بیشتر شناختن خداوند باید یه اینجاها آمد، واقعا خدا را در جبهه می توان شناخت.

خداوند به  شما ایمان بیشترى عنایت کند تا بر نفس خود پیروز گردید. انشاءالله

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری