شهید خسرو پرچمی
نام پدر: برهان
تاریخ تولد: 18-5-1343 شمسی
محل تولد:خلخال
تاریخ شهادت : 25-11-1366 شمسی
محل شهادت : ابوقریب
گلزار شهدا: ملارد
هجدهم مرداد ۱۳۴۳، در شهرستان خلخال دیده به جهان گشود. پدرش برهان، خواربارفروش بود و مادرش شهلا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۶، در ابوغریب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شکم، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای شهرستان ملارد به خاک سپردند.
شهید خسرو پرچمی
در سال 1343 در خانوادهای مذهبی در خلخال چشم
به این جهان گشود، بعد از سپری شدن دوران کودکی همراه خانواده به کرج نقل
مکان کردند ، با شروع انقلاب اسلامی در دوران راهپیمائیها و تظاهرات و در
پخش
اطلاعیههای امام و روشن نمودن اذهان مردم نسبت به اعمال ضد بشری و ضد
مردمی رژیم
منحوس پهلوی فعالیتهای بسیار مینمود. پس از شروع جنگ تحمیلی خود را برای
خدمت
سربازی معرفی نمود و پس از دیدن آموزشهای لازم به جبهههای جنگ حق علیه
باطل اعزام
شد و پس از پانزده ماه رزم بیامان با دشمن بعثی در تنگه ابوغریب مورد
اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و در روز بیست و پنجم بهمن 1366 به درجه رفیع
شهادت
نائل آمد.
یادداشت انقلابی و حماسی شهید
1- امتیاز شهید از دیگران را توضیح دهید.
2- امتیاز انسانها از دیگر موجودات آیا از نظر عبارت است یا چیز دیگر توضیح دهید.
مقام شهیدان از سرور بزرگان که شاه شهیدان حسین(ع) میباشد برای دیگر انسانها مسلمان الگو میباشد برای ما مسلمانان به وجود آمده که ادامه دهنده آنها باشم و به پروردگار خود لبیک گویم آیا انسانی که هر طوری بمیرد شهید حساب میشود یا اینکه فرقی است با انسانهای که در رختخواب و یا بعضی از حوادث است میمیرند!؟ بله انسانی برای لبیک گفتن انسانی که برای ریشه دادن به دین مبین اسلام و زنده نگاه داشتن قرآن باشد و هدفش خدمت به همنوعان خود باشد شهید میگویید شهید کسی است این دنیا را بدون اینکه به مادیات دنیوی علاقه داشته باشد برای کسب مادیات کار کنند و ایمان دنیای آخرت دارد که روز قیامت برپا میشود و تمام موجودات را به دادخواست قرار میدهد، خوش به حال آنهائی که به پیش پروردگارشان روسفید رفتید و میروند چون زندگی هرطوری میباشد میگذرد و بین آنها که جهاد میکنند در راه خداوند با آنهایی که جهاد نمیکنند فرق میباشد، انسانی که ناخداگاه از این دنیا مادی پرست به دنیای معنوی آخرت کوچ میکنند فرقی است.
انقلاب مردم ایران که به نام اسلام و به حکم اسلام بود، فرهنگ اسلام این مردم را چنان تربیت کرده بود که نه تنها دین را از سیاست جدا نمیدانستند بلکه دخالت در سیاست را از واجبات دینی خود میشمارند...
رابطه اسلام و انقلاب
دین به این مردم آموخته بود که جز ولایت خدای، ولایت دیگری را نپذیرد مکتب اسلام مکتبی است برای زندگی اجتماعی انسان، اهمیت بسیار قائل است و برای این زندگی دستورات و احکامی دارد که انسان را هرچه بیشتر به سوی تکامل معنوی خویش میرساند، اسلام مکتبی است که پیروانش را به صحنه فعالیتها و مبارزات اجتماعی دعوت میکند و منشی انقلابی همه شئون جامعه را دربر میگیرد و دگرگون میکند.
انگیزههای انقلاب در اعتقادات مردم
همه ما به یاد داریم مردم ایران از همه قشرها با نثار جان و مال خود بنیان حکومت کهن را ویران کردند و تاسیس حکومتی اسلامی بوجود آوردند، راستی چه انگیزه ای پرجوش و خروش گردید که جهان را به حیرت واداشت!
آیا میتوان تصور کرد این جنب و جوش و حرکت مردم زایده هیچ جهانبینی و مکتبی نباشد آیا این مردم در کدام مدرسه آموخته بودند که کشور خود را به کانون مبارزه با ظلم و استکبار جهانی مبدل نماید، پاسخ ما به همه پرسش در یک کلمه خلاصه میشود و آن اسلام است
چه رابطهای میان انقلاب و اسلام وجود دارد؟
پاسخ به این مسئله که چه رابطهای میان اسلام و انقلاب وجود دارد زمانی روشن میشود که ما به اختصار با مرور در اصول و عقاید اسلامی و تعلیمی که به مسلمانان داده میشود تا در مسایل اجتماعی و سیاسی دخالت کند آگاه شویم و آنان تعلیم عبارت است از:
توحید
مقصد با بیان این معنی که توحید است و اصول همه مفاهیم اسلامی است یک مسلمان به توحید معتقدند که جهان تمام هستی از اوست و ملک حقیقی نیز اوست فرد مسلمان با این بینش که با کلمه لا اله الا الله پیدا کرده است در برابر هیچ چیز و هیچ کس سر تسلیم فرود نمیآورد توحید به یکایک مسلمانان میآموزد که هر کس برخلاف خدا حکم کند طاغوت است و با او مبارزه کند پس آشنایی با چنین پدیدهای باعث میشود که مسلمان با حرکت غیب خدای سر سازد نداشته باشد و حرکت جوشش ناپذیر با طاغوتیان که سدراه شناخت میشوند دارد
ایمان رهبری- وحدت
برای آنکه تحلیلهای اجتماعی با ایمان و معنویت روشن شود با سه رکن که باعث پیروزی انقلاب اسلامی گردید و آنها عبارتند از اول ایمان به خدا دوم رهبری امام خمینی سوم وحدت مردم حال این سوال برای ما مطرح است سه رکن نام برده از یکدیگر جدا هستند یا به یکدیگر مربوطند حقیقت این است که میان این سه رکن آنکه مستقل است و دو رکن دیگر تقدم دارد ایمان به خداست دلیل تاثیر رهبری امام خمینی همین ایمان بخداست و همین ایمان بخدا عامل اصلی وحدت بشمار میرود.
منظور این است که این سه رکن را نباید مستقل از هم و در ردیف هم فرض کرد بلکه همه سه رکن تاثیر پذیر از ایمان است و علت اصل ایمان به خدا میباشد.
نوید شاهد البرز
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری