نوید شاهد البرز؛ سیداحمد قریشی از انقلابیون سال 1357، با اشاره به اهمیت و ضرورت چرایی و چگونگی شکل گیری انقلاب در ایران اظهار داشت: لازم است قبل از اینکه خاطرات انقلاب را بیان کنیم به ضرورت انقلاب و اینکه چرا انقلاب شد، بپردازیم. برای نسل حاضر این سوال پیش می آید که چرا مردم دست به دست هم دادند و با رهبری حضرت امام (رضوان الله) انقلاب کردند و حکومت قبلی را کنار گذاشتند. گاهی مشکلات و نارساییهایی در جامعه پیش میآید که همه را برگردن انقلاب میگذارند درصورتی که خیلی از مشکلات ما مربوط به انتخاب ماست نه انقلاب ما.
چهلم شهدای قم نخستین جرقه انقلاب در کرج
سیداحمد قریشی به عنوان شاهد عینی تظاهرات و انقلاب سال 57 در کرج، آغاز مبارزات انقلابی مردم را اربعین شهدای قم بیان کرد و گفت: چهلم شهدای قم در مسجد صاحبالزمان (ع) کرج برپا شد. جمعیت زیادی برای سخنرانی در مسجد جمع شدند و نیروهای ساواک مسجد را محاصره کردند و مردم در مسجد تا ظهر ماندند و بیرون نیامدند. تظاهرات خاصی هم انجام نشد اما این مراسم به عنوان چهلم شهدا آغازگر وضعیت انقلاب در کرج بود.
برای مدتی در مسجدهای مختلف شهر علما سخنرانی میکردند؛ مثل مسجد گوهردشت آقای رضایی و حصارک آقای حسینی در مسجد صاحب الزمان آقای فاروق و همچنین در مسجد کارخانه قند که امروزه اسم و رسمی از آنها نبوده و نیست، به روشنگری مردم میپرداختند.
در این مساجد شب ها و بعد ازظهرها مراسمی برگزار می شد تا اینکه ما به ماه مبارک رمضان رسیدیم. در این ماه مراسم در مسجد صاحب الزمان برگزار میشد. آقایان خدمتپور و واعظ پور در این ماه منبر میرفتند.
قریشی افزود: هر روز بعد از مراسم بچه ها به خیابان میآمدند و شعار می دادند. نزدیک سینما که در حال حاضر کمیته امداد چندتا بانک بود، شیشه این بانک ها و سینماها میشکستند و روز بعد دوباره تکرار می شد. تا اینکه حکومت نظامی در 12 شهر از جمله کرج اعلام شد.
وی با بیان اینکه میتوان گفت همه مردم در وقوع انقلاب در کرج نقش داشتند، اظهار داشت: هر کدام از افراد جامعه پای سخنرانیهای مناسبتهای مختلف در مسجد و حسینیه محل خود از ضرورت انقلاب آگاه میشدند. اعلامیههای امام هم صادر می شد و افرادی هم که هنوز به انقلاب نپیوسته، جذب انقلاب می شدند.
مدتی از شروع انقلاب نگذشته بود، جوانان روزها برای نشان دادن اعتراض خود به دانشکده کشاورزی میرفتند. آن موقع گروهکها این چهره ای که امروز دارند را پیدا نکرده بودند. گروهی بودند تحت عنوان مجاهدین که بعدا منافقین شدند. آنجا پرچمی دست می گرفتند و در جمعیت مانور می دادند. بعد گروه فداییان درست شد. آنها هم به مجموعه اضافه شدند.
بعد از مدتی فداییان خلق خود را کاملا جدا کردند چون آنها براساس شرک و کمونیست شکل گرفته بودند. یعنی یک گروه به عنوان فداییان خلق دنبال کارهای خودشان بودند و یک عده هم به عنوان مجاهدین خلق ابراز وجود میکردند.
مردم هم در تظاهرات دانشکده کشاورزی شرکت می کردند. کم کم مردم پیبردند قضیه مجاهدین خلق و فداییان دو تا گروههایی هستند که به گروههای دیگر تحمیل می شوند. بعد از مدتی کلیه پرچم های منافقان و فداییان که اقلیت و اکثریت شدهبودند از این مجموعه جدا شد و آنها به صورت جداگانه تظاهرات می کردند. مردم هم تحت بیعت روحانیت جدا گانه تظاهرات می کردند.
این انقلابی سال 57 در ادامه درخصوص چگونگی به شهادت رسیدن اولین شهید آن سال در کرج بیان میکند: از اول محرم سال 57 کل تظاهرات به مسجد جامع کرج منتقل شد. عزیزانی دعوت می شدند به مسجدی به عنوان سخنران و هر روز تظاهرات از میدان اصلی شهر شروع می شد تا میدان شهدا ادامه پیدا می کرد تا اینکه درگیری با پلیس و نیروی حکومت نظامی که شهر را در تسخیر خود داشت همچنان وجود داشت.
شهید حمید ادیبی خانی؛ اولین شهید سال 57
برنامه ریزی شده بود هر روز از یکی از مساجد مثلا مسجد محله اصفهانیها مسجد امام سجاد یا مسجد کارخانه قند به میدان شهدا یا یکی از مساجد دیگر مسیرهایی را بروند. روز چهارم دی 57 بعد از اینکه مراسم مسجد جامعه تمام شد، مردم وارد میدان شهر شدند که جنگ و گریز آن روز با روزهای دیگر فرق می کرد. تیراندازی شروع شد و تعدادی از بچه ها مجروح شدند. در خیابان سعدی اولین شهید کرج به نام "حمید ادیبیخانی" به شهادت رسید. دو تا از سربازان آن روز حکومت نظامی، پیکر شهید را به بیمه های اجتماعی انتقال دادند و شبانه بچه هایی که مربوط به کادر انتظامات اصلی تظاهرات بودند از طریق ساختمان پشت بیمه وارد بیمه شدند وپیکر او را به امامزاده محمد منتقل کردند. روز پنجم دی تظاهرات گسترده ای از امامزاده محمد (ع) به سمت کرج برگزار شد. صبح مراسم تشییع برگزار شد و بعد از ظهر هم جمعیت بسیار زیادی از محل حصارک به سمت کرج حرکت کردند که حدود چهار ساعت این مسیر در راهپیمایی تا میدان شهدا طول کشید.
قریشی در خصوص روند تظاهرات آن روزهای سال 57 به حضور تاثیرگذار رییس حکومت نظامی در کرج اشاره میکند و میگوید: در همین روز رییس حکومت نظامی کرج برکنار شد و به مشهد منتقل شد. در آنجا هم آشوب خیلی زیادی را برپا کرد. بعد از آن تیمساری به نام تیمسار بیات وارد کرج شد و وضعیت تظاهرات ما فرق کرد. او به نیروها دستور داده بود حق تیراندازی به طرف مردم را ندارند و فقط به عنوان انتظامات عمل کنند.
تقریبا از حدود 15 دیماه تا 20 بهمن ماه هر روز تظاهرات و برنامه بود. با وجود رئیس جدید حکومت نظامی هیچوقت درگیری به وجود نیامد. البته این تیمسار بعد از انقلاب هم از کار برکنار نشد و هم به عنوان استاد دانشگاه در تهران؛ هم به عنوان نیروی انقلابی در ستاد ارتش کار می کرد.
تیمسار بیات چهره ناشناخته انقلاب در کرج
در کرج با حضور این تیمسار وضعیت تظاهرات ها به شدت با ماه پیش فرق کردهبود. به خاطر دارم روزی انقلابیون قرار گذاشتند مجسمه شاه را که در میدان کرج نصب بود، پایین آورند. تیمساردر این خصوص اعلام کردند که امروز این کار راانجام ندهید یک عده از افراد من خیلی وابسته اند، ممکناست عکس العمل نشان بدهند. او قول داد که خودش فردا مجسمه را برمیدارد. در همه شهرهای کشور مجسمههای شاه توسط مردم پایین کشیده شد ولی در کرج توسط حکومت نظامی و به صورت شبانه، مجسمه برنز شاه را برداشتند. در هر حال، ما مشکل خاصی با نیروهای نظامی نداشتیم. حتی آن روزی که اتفاقی در قزوین افتاد و صدو ده، بیست نفر شهید شدند و وضعیت بحرانی شد از همه جا کمک جمع میکردند از اینجا هم ما کمک جمع کردیم و غذا و وسایل به قزوین ارسال کردیم.
در تظاهراتی که در کرج برگزار شد، باز این تیمسار بازوبند مشکی بست و برای عرض تسلیت به عزاداران وارد تظاهرات کرج شد.
این شاهد عینی روزهای انقلاب سال 57 در خصوص تاثیر ایستادگی مردم استان البرز در مقابل لشکر زرهی که از قزوین به تهران در حرکت بود بیان می کند: تظاهرات کرج آرامتر از شهرهای دیگر بود. روز نوزدهم بهمن ماه در تهران اعلام کردند که 24 ساعت کامل حکومت نظامی انجام میشود. حضرت امام فرمودند که حکومت نظامی را بشکنید. گاردشاهنشاهی تقاضای نیرو از قزوین کرده بود. مردم آمدند با کامیون و وانت و هر چه داشتند، خاک می آوردند و اتوبان قزوین را بستند. نیروهایی که از قزوین برای کمک به تهران آمده بودند در اینجا جلوی آنها گرفته شد. در آن روز درگیری هم شد و شهید هم دادیم. یکی از مشکلاتی که برای سرکوب کنندگان تهران پیش آمده بود نرسیدن این نیرو بود، اگر این نیرو می رسید وضعیت انقلاب را نابسامان میکرد. ممکن بود امام و افراد دیگر را دستگیر کنند. در روز 22 بهمن رییس حکومت نظامی زنگ زد به شهرداری وقت که شما هم وضعیت سفید اعلام کنید که رییس شهربانی کرج قبول نکرد. رییس حکومت نظامی روز 19بهمن نیروهایش را از شهر جمع کرد و به پادگان شهید بهشتی برد.
در شهر هیچ نیروی نظامی نداشتیم. این دو سه روز آخر شهر در اختیار مردم بود. خیابان های اصلی شهر کاملا قرق نیروهای مردمی بود.
سید احمد قریشی در مورد تصرف شهرداری کرج توسط مردم به عنوان آخرین نقطه در شهر کرج گفت: راهها بسته بود و فقط فرد می توانست عبور کنند. روز بیست و دوم بهمن شهربانی تنها نقطه ای بود که استقامت می کرد.
چگونگی تصرف شهرداری در کرج توسط انقلابیون
مردم از باغچه پشت شهربانی و از در اصلی وارد شهربانی میشدند. کوکتل مولوتف درست میکردند و می زدند. درگیری خیلی شدید شد. دوازده نفر در آن روز ما برای این انقلاب شهید دادیم. ما هر کاری می کردیم که وارد شهرداری شویم چون در آهنی بزرگی داشت امکان ورود وجود نداشت اما نیروهای شهرداری در بالای آن مستقر بودند و به طرف مردم تیراندازی می کردند.تا اینکه رییس حکومت نظامی دستور داد ستوان حسینی نامی را با یک نفربر روبه روی در شهرداری قرار دادند و در را بهوسیله نفربر حکومت نظامی شکستند و وارد شهربانی شدند. آنجا به عنوان آخرین نقطه در کرج به تصرف انقلابیون درآمد. و شهر کاملا در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت. .
این برادر شهید در پایان اظهار می کند: به فاصله خیلی کمی از پیروزی انقلاب در اطراف و اکناف دسیسه های غائله خلق ترکمن، پان عربیسم، خلق بلوچ آغاز شد. خداوند عنایت کرد این حکومت بعد از 42 سال الان در این نقطه قرار گرفته است و گرچه مشکلاتی داریم باید دید این مشکلات از کجا آغاز می شود و شکل می گیرد. اینها سبب شد که انقلاب با کم و کاستیهایش اتفاق بیفتد و تا اینجا به وسیله اقداماتی که در جبهه ها کردند و در نهضت مقاومت کردند ثمره آن چیزی است که در اختیار ماست.
امیدوارم خدا عنایت کند و همه ما را در سربازی این انقلاب و برای رسیدن به حکومت عدل اسلامی کمک کند و ما را به اهداف این انقلاب به طور کامل برساند.
گفتگو از اباذری
2-به گزارش ایرنا از اداره کل حفظ آثار و نشر دفاع مقدس استان البرز، آن سال
های انقلاب که بر این سامان گذشت، پله های عروج مردان خدا شد.
در آن دوران ظلمانی، مردانی شوریده و شکوفا، شب ظلمانی ستم و پلیدی را با مشعل خون خویش، روشن ساختند.
یکی از این جوانان شجاع و غیرتمند حمید ادیبی دُخانی است؛ او به سال
1339 خورشیدی در یکی از محلات کرج و در خانواده ای متدین ومعتقد به احکام
اسلامی دیده به جهان گشود.
دوران کودکی خود را همانند کودکان آن دوران به سختی گذراند؛ با رسیدن
به سن 7 سالگی برای کسب علم و دانش پای به مدرسه نهاد، تحصیلات خود را تا
سوم دبیرستان با موفقیت سپری کرد.
از آن هنگام که خود را شناخت بر علیه ظلم و جور خاندان پهلوی قیام کرد.
حمید جوان بود و عاشق، اما نه از نوع زمینی اش، بلکه عشق به خدا در
وجودش متبلور بود و سرانجام در تاریخ 4 دی 1357 توسط مزدوران رژیم مورد
اصابت گلوله قرار گرفت و به معشوقش رسید.
دوستانش پیکر مطهرش را به دلیل این که مبادا توسط عمال رژیم مفقود
شود، شبانه در باغ های جواد آباد کرج پنهان کردند و طی نامه ای از جانب آیت
الله سید حسن مدرسی، نماینده آیت الله بروجردی در کرج، مبنی بر تشییع پیکر
شهید، فردای آن روز مراسمی در خور و شایسته شهید والامقامی چون حمید
گرفتند.
شهید حمید ادیبی اولین شهید انقلاب کرج است که در صحنه تظاهرات به
شهادت رسید؛ به همین علت عده بسیاری از مردم کرج در مراسم با شکوه تشییع اش
شرکت کردند.
پس از تشییع پیکر حمید را در صحن امام زاده محمد (ع) کرج به خاک سپردند.
6156/1535خبرنگار: نوشین طهماسبی**انتشار دهنده:داریوش غفاری
3-(اولین شهید انقلاب اسلامی در کرج)
شهـید
حمید ادیبی نخستین شهید دوران انقلاب اسلامی است که در شهر کرج به شهادت
رسید. وی که در زمان پیروزی انقلاب نوجوان 18 ساله ای بود، در چهارم دی ماه
1357 در میدان شهدا به شهادت رسید و شهادت این شهید زمینه شروع حرکت های
انقلابی در این شهر شد.
با شروع حرکت های انقلابی به فرمان رهبر کبیر
انقلاب در کشور، شهروندان کرج و شهرهای اقماری هم اعتراضات خود را در این
شهر آغاز کردند و شهید حمید ادیبی نخستین شهید دوران انقلاب اسلامی است که
در شهر کرج به شهادت رسید.
در مراسم تشییع
این شهید بزرگوار جمعیت انبوهی از کرج و شهرها و روستاهای اطراف از میدان
شهدا تا امام زاده محمد کرج حضور داشتند و مراسم تشییع این شهید تبدیل به
اعتراض و راهپیمایی گسترده مردم شد.
حرکت های انقلابی این شهرستان با
این شهادت شدت گرفت و شهـید حجت الاسلام حاج شیخ هدایت الله ملک زاده که
امام جمعه موقت کرج و دبیر حزب جمهوری اسلامی در این شهرستان بود، نقش مهمی
در برگزاری این مراسم و برگزاری راهپیمایی گسترده از میدان شهدا تا حصارک
کرج داشت.
در مراسم تشییع شهید ادیبی در ششم دیماه 1357 نیروهای گارد
شاهنشاهی و ساواک دومین شهید شهرستان کرج که وی هم نوجوان 18 ساله ای به
نام علی گوزلی معروف به گروسی بود را به شهادت رساندند. وی که از روستائیان
ماهدشت کرج بود هم اکنون در کنار شهید ادیبی در امام زاده محمد کرج به خاک
سپرده شده است.
4- هم اکنون مدرسه ای در کرج-طالقانی شمالی رو به روی شرکت تعاونی فرهنگیان کوی شکوفه به نام این شهید نامگذاری شده است.