شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

شهیدستان کرج

یادمان شهدا و رزمندگان دبیرستان شهدای انقلاب

سلام خوش آمدید
روایت شجاعت شهید ۱۷ساله‌ای از شهیدستان کرج

شهید سعید راوش از شهدای جاویدالاثر استان البرز است. زمانی که به جبهه اعزام شد ۱۶ سال داشت و پس از ۱۴ ماه حضور در جبهه‌های دفاع مقدس در عملیات والفجر یک در منطقه فکه به شهادت رسید.


دبیرستان شهدای انقلاب اسلامی یا شهیدستان کرج در دوران دفاع مقدس ۱۴۶دانش‌آموز را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. شهید سعید راوش از شهدای این مدرسه بود که برای دفاع از اسلام و میهن خود درس و مدرسه را ترک کرد و به دنبال فارغ‌التحصیلی از مدرسه شهادت رفت و سرانجام نیز به آرزوی دیرینه رسید.

شهید راوش ویژگی خاصی داشت. با اینکه وضع مالی خانواده‌اش خیلی خوب بود و می‌توانست یک زندگی راحت و بی‌دغدغه‌ای داشته باشد، اما قید تمام راحتی‌های دنیا را زد و مدام در جبهه بود. همیشه سعی می‌کرد مثل بقیه‌ بچه‌ها، یک بسیجی خاکی و ساده‌پوش باشد. انسان خیلی متواضع، متدین و با اخلاصی بود. سعید جوانی بی‌ادعا و کم صحبت بود، اما در صحنه‌ عمل، خیلی شجاع و اهل کار بود، خطرناک‌ترین کارها را بدون هیچ ادعایی قبول می‌کرد و به بهترین نحو انجام می‌داد.

خواهر شهید راوش تصریح کرد: برادرم در دبیرستان شهیدستان انقلاب اسلامی کرج تحصیل می‌کرد، این دبیرستان ۱۴۶ شهید دانش‌آموز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. زمانی که اول دبیرستان بود به جبهه اعزام شد. وی در جبهه مسئولیت‌های مختلفی برعهده داشت. زمانی که به جبهه اعزام شد ۱۶ سال داشت و پس از ۱۴ ماه حضور در جبهه‌های دفاع مقدس در عملیات والفجر یک در منطقه فکه به شهادت رسید. سعید بسیار رازدار بود و زمانی که به خانه می‌آمد، از جبهه خبری نمی‌داد، او تخریب چی، آرپی جی زن و بیسیم‌چی بود.

وی بیان کرد: جنبه‌های عرفانی زیادی در زندگی برادرم وجود داشت. او زمانی که از جبهه می‌آمد در اتاقش را می‌بست و سر نماز عاشقانه با خدا سخن می‌گفت و استغاثه می‌کرد و اشک می‌ریخت. او معتقد بود اگر شهادت قسمتش باشد به شهادت می‌رسد و اگر قسمتش نباشد که به این توفیق دست پیدا نمی‌کند.

 در عید نوروز سال ۶۲ شاهد نماز خواندن برادرم بودم. نماز و خشوع او سر نماز و صوت قرآنی‌اش بدن من را به لرزه درآورد، او را بوسیدم و همان روز او را بدرقه جبهه کردیم.

خواهر شهید راوش درباره شهادت برادرش توضیح داد: روز ۲۵ فروردین همان سال مقارن اذان ظهر به شدت بی‌تاب شدم و اشک می‌ریختم و بعدها متوجه شدم، برادرم در همان روز به شهادت رسیده است.

وی اضافه کرد: برادرم رزمنده گردان کمیل، لشکر محمد رسول‌الله بود در آن عملیات معاون و فرمانده گردان به شهادت می‌رسند و به گفته هم‌رزمانش در حالی که سعید تشنه بود، پلاک را از خودش جدا می‌کند و می‌گوید نباید هیچ چیزهمراه شهید باشد. حدود ۸۰ رزمنده همراه برادرم بودند و آنها محاصره شده بودند. سعید با شجاعت خود و به گفته شاهدان عملیات آن روز، بین ۱۹ تا ۲۲ تانک دشمن را هدف قرار می‌دهد و سرانجام با خوردن گلوله‌ای در پیشانیش به شهادت می‌رسد.

خواهر شهید جاویدالاثر راوش در پایان گفت: شهدا حق بزرگی بر گردن ما دارند و همه ما باید با هرچه در توان و امکان داریم، راه شهدا را ادامه دهیم و عکس هر شهیدی باید در خانه تک تک اعضای خانواده‌اش باشد تا نام و یاد شهدا همیشه جاودان بماند. برگزاری همایش‎‌های بزرگداشت شهدا خیلی خوب و لازم است، اما باید بدانیم که کافی نیست و برای نهادینه‌شدن فرهنگ شهید و شهادت باید برنامه‌ریزی‎‌های موثر در مدارس و دانشگاه‌ها و در سطح جامعه داشته باشیم.

www.ghatreh.com

صفحه شهید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین نظرات